حجاب و بی حجاب
عبور باد از لای چتری های بلوندت را دیدم
و
تار مویی را که پیشانی ام را قلقلک میداد
به زیر مقنعه هدایت کردم
به استین های کوتاه مانتویت خیره شدم
و ساق دست هایم را صاف کردم
به مانتوی نازک و یقینا خنک تو فکر کردم
و چادرم را روی سر مرتب کردم
برای من همین بس بود که
راننده ی تاکسی مرا با احترام خانوم خطاب می کند
تو را خانومی!
نظرات شما عزیزان:
از اینکه در وبلاگم حضور پیدا کردین ازتون متشکرم
...منتظر حضورهای بعدی شما هستم آبجی...
البته چون اینترنتم یه هفته ای قطع بود بخاطر همین دیر اومدم وبلاگتون...راستی شما با افتخار لینک شدی..
من بازم بهت سر میزنم فعلا خدا نگه دار .gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)